تصورش هم سخته!
یا رب...
تصور کن یک روز مثل همه ی روزهای دیگه ، خوابیدی روی تختت و پتو رو پیچیدی دورت و داری رمان مورد علاقه ات رو میخونی و وسط یک ماجرای هیجان انگیزی و قلبت داره تاپ تاپ واسه قهرمانت میزنه. یا پای تلوزیون روی مبل لم دادی و داری تکرار سریال دیشبت رو نگاه میکنی یا همینجا پشت میز کامپیوتر داری قالب وبلاگت رو ویرایش میکنی. یا یک جایی مشغول کاری، سر کلاسی، پشت چراغ قرمزی، یا رفتی سوپر مارکت یا اصلا سر سجاده ای درای نیت نماز ظهر میکنی قربت الی الله ....
یک صدایی میشنوی . نمیدونم از کجا ، از آسمون ، از قلبت، از رایو تلوزیون... نمیدونم اما میشنوی... و میفهمی که امامت ظهور کرده! ظهور! همون امامی که میگفتند منجی عالم بشریته... حجت خداست... اومده... الان یک جایی روی زمینه بین مردم همین نزدیکیهاست... فقط تصور کن...
تصورش هم سخته!
چه برسه به باورش!
و تا باور نباشه میشه طوری زندگی کرد که هر لحظش احتمال ظهور باشه!؟
...
ما داریم چطوری زندگی میکنیم...
7:10 عصر ; سه شنبه 89/5/5